blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
ارزش نعمتها تنها از سنجش با ضدشان شناخته می شود . [امام علی علیه السلام]
حرفهای دل شیطان

  نویسنده: شیطان  
 

 

من تشنه عشق بودم ... می خواستم یه نفر دوستم داشته باشه ... یه نفر که منو به خاطر خودم بخواد ... نه به خاطر بدن عریانم ... اون می اومد خونمون ... اخه من همیشه تنها بودم ... روزایی که تنها بودم می اومد و تا ظهر با هم بودیم و بعد می رفت ...... من خیلی از فرصت های زندگی رو از دست دادم ... خیلی از شبا بی خوابی کشیدم ... خیلی اشک ریختم ... از همه چیز و همه کس بدم می اومد ... هر لحظه ارزو می کردم بمیرم ... یا اگه نه ... می خواستم زمان برگرده عقب ... به چند ماه قبل ... زمانی که هنوز معصوم بودم ... پاک بودم ... کم کم همه چیز یادم رفت ... کسی که یه زمانی عاشقش بودم ... حالا ازش نفرت داشتم ... نمی خواستم ببینمش ... می خواستم بمیره ... همش می ترسیدم یه نفر بفهمه که من چه کار کردم ... می ترسیدم خانواده طردم کنن ... اما ... یه روز اتفاقی افتاد که من همه چیزو از دست دادم ... اون کنارم بود ... مثل همیشه ... ساعت 11 ... درست 20 دقیقه قبل از رفتنش ... همه چیز داشت اروم اروم پیش می رفت ... ولی ... ولی ... ولی اون ... یه دفعه ... با بی رحمی تمام ... بدون اینکه حتی یه لحظه به من و ایندم فکر کنه ... پاکی منو ... معصومیتمو ازم گرفت ... اون لحظه بود که با همه وجودم ازش متنفر شدم ... حالم ازش به هم می خورد ... و همون موقع تصمیم اخرمو گرفتم ... وقتی رفت منم فراموشش کردم ... بعد از اون روز خیلی بهم زنگ زد ... خیلی sms   داد ... همش می گفت برگردم پیشش ... اما ... من مثل خودش که هیچ وقت منو ندید اونو ندیده گرفتم و ترکش کردم واسه همیشه ... درسته که خیلی چیزا رو از دست دادم ... ولی بعد از اون جریان با خدا اشنا شدم ... و اون الان بهترین و تنها ترین کسیه که دارم ... ... ...

باقی حرفام باشه واسه بعد ...

فعلا ...


 
   
چهارشنبه 87 اردیبهشت 4 ساعت 10:0 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  تعطیل شد ...
عادلانه است ... نه ؟؟؟
شام امشب ... !!!
عدالت ؟؟؟ ...
[عناوین آرشیوشده]
 
پارسی بلاگ

خانه مدیریت شناسنامه ایمیل
پیوندهای روزانه

24034: کل بازدید

28 :بازدید امروز

1 :بازدید دیروز

 RSS 

 
آرشیو
 
درباره خودم
 
لوگوی خودم
حرفهای دل شیطان
 
 
 
حضور و غیاب
 
اشتراک